آترینآترین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

آترین

بدون عنوان

نهم شهریور ماه 1394 و داستانهای آترین   آترین و مامانش و مهشید مهربان   والیبال و درکه   خودم میخام دستم و بشورم !!!!!   پالادیوم   نفس کشیدن والدین به همراه دوستان خوب نوید و نگاه عزیز   بدون شرح   آترین تبلکی   آترین و لیام (پسر عموش)   عموشم روش :-)   خانباجی   دماوند با حامدین   لا لا لا لایی   تئاتر فرهنگسرای نیاوران   برج میلاد و رمضان   مامان هلیای مهربون   در راه طالقون &nbs...
9 شهريور 1394

سلامی گرم به وسعت پاکی کودکان - مورخ 26 خردادماه 1394

با سلام، سه ماهی میشه که امروز و فردا کردم تا بالاخره شروع کردم مثل همه کارهای عقب افتاده. اول با یه عکس از ساخت و ساز آترین جون شروع میکنیم تا من آپلود کردن رو یادم بیاد :-)   خوب یادم اومد. حالا گازش رو میگیریم. عید امسال رفتیم ایتالیا. آترین در ونیز   هتل موقع صبحانه   منظره   به سوی جزیره مورانو   دکتر شریعتی در حال تفکر   شیشه های رنگی مورانو - ساخت دست   آترین خسته و همراه - لاو یو و دوست دارم که همیشه همراهیمون کردی ازت ممنونم پسرم   حالا بابا و مامان خسته رو صندلی آترین در حال بازی با پرنده ها ...
26 خرداد 1394

قبل از عید 94 - مورخ 16-12-93

سلامی دوباره یکسری عکس قبل از عید 1394 آترین و پسرعموش لیام   باشگاه انقلاب جمعه صبح کافه رالف لورن   سه نوه پسری. پسر = پ سر   هانا دختر خاله هاله و آترین   مهندس هنرمند   آترین و مهد ایتالیایی ها   باباددی بازم چین - افتضاح بود.   آشپز ما خونه مامان شه و بابا مه   سوغاتی چین = قطار   خاله قزقزی   خوش تیپ بابا   آترین و لیام   خبر جالب اینکه آترین امسال تو تبلیغ روغن لادن بازی کرد و بابتش اولین حقوقش رو گرفت که حاصل دسترنج پسرم بود. ما ...
16 اسفند 1393

امروز مورخ 16-10-1393 بعد از مدتها

دیشب آترین جون گیر داده بود که یکی باهاش بازی کنه. خیلی جالب بود نشسته بود داشت کارتون نگاه میکرد و هر دو دقیقه یکبار یکدفعه گریه میکرد و میگفت: " یکی بیااااد با من باااازززییی ککککککننننهههه" بعد دوباره میخکوب کارتون میشد و ما یک دقیقه نفس میکشیدیم بعد دوباره جمله بالا رو مثل نوار تکرار میکرد. این کار رو بی اغراق 15 بار تکرار کرد. :-))))))) بعد که فهمید دارم ازش فیلم میگیرم شاکی شد موضوع جدی شد. دیگه دلم نیومد و رفتم باهاش لگو بازی کنم. لگوهاش ریز بودند و 12 رنگ مختلف، شروع کردیم با همدیگه جدا جدا شون کردیم به تفکیک رنگ. بعد  از یک ساعت کار جدا کردن رنگها برای اینکه همیشه هر رنگی جدا باشه لیوان پلاستیکی هاش و آو...
16 دی 1393

هفتم آبانماه سال1393

با سلام به همگی خیلی وقت بود که وقتی نبود که سایت آترین رو آپدیت کنم. :-) از تولد رایان شروع میکنم. آترین با ماهان جون بابالی جواد آترین، ماهان، رایان و ایمان تولد آرتین (نیتا و یوسف) تولد سه سالگی در سنت میشل فرشته چین تولد آترین خونه مامان شه و بابا مه ترکیه، کمر آنتالیا - اورنج کانتری هتل   تولد آرشان (بهارک و مهدی) دلم برای این عکس پارسال تنگ شده بود. فیفی آیلند - پوکت ...
7 آبان 1393

بیست و سوم شهریورماه سال 1393

با سلام، آترین داره بزرگ میشه. کلاس مروارید جون میره، کلاس شادی جون، کلاس عمو پیام و استخر ممنون از مامان هلیا که اینقده برای آترین مایه میزاره. آترین هم قدر دان در حد 180 درجه :ـ( مرور چندتا عکس: آترین و بابا ددی تئاتر بهزاد محمدی عروسی شمیلا جون پسر عموی (دوست آترین) لیام آقا امیر مومنی آرایشگاه تولد مانی جون آترین و متین آترین و کلاسهاش: آترین خوشگل بابا ...
23 شهريور 1393

مورخ 21 مردادماه سال 93

سلام، آترین کوچولوی ما دیگه بزرگ شده، همه چی میگه و میفهمه. ویولن کلاس پیام جون کلاس مروارید جون آترین و آرنیکا رستوران سن میشل فرشته سه تایی لیام کوچولو، پسر عموی آترین دو باجناق خوشتیپ :-) مامان شه دوچرخه واسه آترین خرید. آترین و بابا مه آترین و آرنیکا و مانی: رستوران ژاپنی کافه باغ نیاوران آترین و متین آترین بعد از آرایشگاه راه چوبی باشگاه انقلاب آقا دوماد عروسی یاشار پسر حسن     آترین و رایان و ماهان خواب معصومانه رستوران سن میشل با شروین جون و مهشید جون آترین...
21 مرداد 1393

امروز 14 تیرماه سال 93

سلام مرور چند عکس: باشگاه انقلاب پسر عمو محمد 31 خرداد 93 به دنیا اومد. "لیام"   عمو فرید از فرنگ (انگلستان) اومده خونه دایی همایون 12-04-93 ...
14 تير 1393

مورخ 24-03-93

با سلامی مجدد،   آترین دیگه تو توالت جیش میکنه ولی هنوز  پوپوشو تو پمپرز. شبا دیگه تو تختش میخوابه و هر روز صبح فرشته ها براش جایزه میارند. مثل باغ وحش. دیروز هم که اسکوتر براش اوردند. بیچاره باباش باید بخره به نام فرشته ها تموم میشه. اینم علم روانشناسی و طرز رفتار با بچه و.... :-( خلاصه خیلی با مزه شده و گاهی هم خودش رو خیلی لوس میکنه. وای.... همه کارم که میخواد خودش بکنه: زنگ زدن، درب باز کردن، دکمه آسانسور، دست شستن.... اگه امسال با کم آبی مواجه شدیم یکی از دلایلش دست و صورت شستن آترین هست که ساعتها طول میکشه :-) حالا چند تا عکس: یه شب خوب با سهیل و طناز جون - باشگاه انقلاب آترین و آرتین ...
24 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آترین می باشد