آترینآترین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

آترین

3 اسفند 92

سلام به همگی آترین در حال نماز خوندن با مامان شه،‌دی ٩٢ آترین و متین خونه عمو مصطفی پولیور به این قشنگی آترین رو خاله هاله جونش براش بافته وقتی آترین برای مامان فرشته مدل میشه آترین و آرنیکا جون   ...
3 اسفند 1392

بابا: امروز 28 بهمن 1392

سلام، منم خیلی وقته که سایت رو به روز نکرده بودم. اتفاقات خوبی  بود، مامان شه و بابا مه اومدن ایران، عمانی و متین هم اومدن، ما تایلند رفتیم و برف سنگین اومد آترین رفت آرایشگاه و مدل فشن شد، خاله سارا هم اومد ایران وووو و والنتاین شد و من گوشی آی5 کادو گرفتم. همه اینارو گفتم که بگم گوشی جدید دارم و عکسهای بعد از این با کیفیت بهتر خواهد بود. :-) حالا عکسها: آترین و پسرعموش که آتیش سوزوندند. ژست آترین که عاشقشم این ژستشم دوست دارم اللللللوووو بابا، باببا، بابببا، باااابااااا،..... زودی بیا خونه هتل آوییستتا، پوکت، عالی بود..... جالب اینکه هر کسی برای برق خونش انگار از نیروگاه جداگانه سیم میکشید. ...
28 بهمن 1392

23 بهمن 92

عکسهای آذر 92، خونه خانم حسن ولی   جزو افتخارات آترین اینه که یه روز رفته مهدکودک ایمان (در حد 10 دقیقه :)))))))))))) آترین در حال جین جین کردن آترین و متین آترین در حال بازی تخته با تدی یزد آذر 92 ...
25 بهمن 1392

19 بهمن 92

شنبه بعد از تولد آترین مامان شه و بابا مه اومدن دنبال آتی و بردنش خونشون تا ما بتونیم خونمون رو مرتب و تمیز کنیم پسر خوش تیپ من خونه عمو هانی آترین که با عموش ست کرده باشگاه انقلاب با مینا جون و مامان فرشته آترین و آنا(آرنیکا) ...
19 بهمن 1392

12 بهمن 92

سلام اینقدر از زمان و سایت آترین عقب افتادم که نمیدونم از کجا شروع کنم جاتون خالی توی هفته گذشته ما با هدی جون و عمو مهدی و مانی جون رفتیم تایلند که خیلی سفر خوب و به یاد موندنی ای بود و به همه ما خوش گذشت حالا عکسهای آترین رو از آبان 92 ادامه میدم(خیلی عقبم) آترین و کیانا جون آترین و دوستای شیطون و بلاش تولد 26 ماهگی آترین جون   عکسهای آذر 92 آترین خلاق من آترین رو بردیم که واکسن سرماخوردگی بزنه اول من و بابک زدیم نوبت آترین شد قشنگ آستینش رو زد بالا و واکسنش رو زد و بعدش هم گفت آقا مرسی یعنی آقاهه که آمپول میزد و ما مرده بودیم از خنده آترین در آرایشگاه که عین گل میشینه تا آقا امیر موهاش رو...
17 بهمن 1392

13 بهمن 92

سلام به به چه برفی داره میاد از دیروز تا به حال ما که تو خونه زندانی شدیم و هیچ جا نمیتونیم بریم آترین هم میگه که مامان یادته(یادته رو جدید یاد گرفته) بالا کوه برف اومده بود یه ظرف هم از آشپزخونه برداشته و میگه میخوام پلو کباب درست کنم :) خوب امروز میخوا عکسهای تولد آترین رو که ما 14 آذر براش گرفتیم رو بزارم شب قبل از تولد آترین، در حال ماشین سواری و بنزین زدن دور تا دور خونه با بابالی جون این روز تولد، اینم آقای دوماد کیک تولد آتی کوچولو آترین جون در حال سوت زدن و رقص سر کیک این قیافه آترین جون آخر شب در حال جین جین(نقاشی) عکس دوستای آترین   ...
13 بهمن 1392

28 دی 92

شمال آبان 92 حیابان بهار که برای تولد آترین میخواستیم شلوار بگیریم اینم توی یک مغازه از بس خوشمزه بازی درآورد و حرف زد که مغازه دارها عاشقش شده بودن این عکس مال روزیه که رفته بودیم برای تولد آترین آهنگ بگیریم اینم از دختربازیای پسرم ...
28 دی 1392

25 دی 92

هاهاهاهاها اینم خل بازیهای ما لب دریا هنرنمایی آترین از تدی محبوبش ...
25 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آترین می باشد