آترینآترین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

آترین

امروز مورخ 16-10-1393 بعد از مدتها

1393/10/16 7:17
نویسنده : هلیا
2,864 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب آترین جون گیر داده بود که یکی باهاش بازی کنه. خیلی جالب بود نشسته بود داشت کارتون نگاه میکرد و هر دو دقیقه یکبار یکدفعه گریه میکرد و میگفت: " یکی بیااااد با من باااازززییی ککککککننننهههه" بعد دوباره میخکوب کارتون میشد و ما یک دقیقه نفس میکشیدیم بعد دوباره جمله بالا رو مثل نوار تکرار میکرد. این کار رو بی اغراق 15 بار تکرار کرد. :-)))))))

بعد که فهمید دارم ازش فیلم میگیرم شاکی شد موضوع جدی شد. دیگه دلم نیومد و رفتم باهاش لگو بازی کنم.

لگوهاش ریز بودند و 12 رنگ مختلف، شروع کردیم با همدیگه جدا جدا شون کردیم به تفکیک رنگ.

بعد  از یک ساعت کار جدا کردن رنگها برای اینکه همیشه هر رنگی جدا باشه لیوان پلاستیکی هاش و آوورد و ریختیم تو لیوانا، ظرف کم اوومد من پاشدم برم یه ظرف از آشپزخونه بیارم. آترین هم که ذوق کرده بود و هول شده بود که کار داره با هیجان خاصی به آخر میرسه. سر راه آشپزخونه  چندتا لگوهای قدیمی خیلی بزرگ روی زمین ریخته بود. به آترین گفتم:"بابا جون تا من ظرف بیارم تو این لگو بزرگارو بریز سرجاش".

وقتی برگشتم دیدم تموم 11 تا ظرفی که حدود یک ساعت طول کشیده بود همه لگوهای ریز رو جدا کرده بودیم تند تند ریخته بود تو کارتون. :ـــــ)))))))))))))))

خیلی هم جدی و در حالی که هول شده بود و هیجان شدیدی داشت فکر میکرد ته کار باید همین جوری باشه و کارش رو بدرستی انجام داده. خلاصه خیلی خیلی خندیدیم.

 

   حالا مرور چندتا عکس از خیلی وقت پیش تا حالا:

 

عکس سلفی

 

آترین خوشتیپ بابا

 

روز عاشورا و شور حسینی آترین

 

هنر بابا بابک

 

بابا مه و مامان شه - استانبول

 

آترین و تارا جون - صبحونه پالادیوم

 

مامان هلیای عزیز

 

تیپ و ببین

 

بابا ددی در ناپل

 

آترین و مامانش به سمت دماوند بدون بابا ددی :-(

 

برف بازی - دماوند

 

آترین و پسر عموش - لیام

 

بابا مه - عمل قلب (خدایا شکرت)

 

حاجاقا بفرما!

 

نقاشی آترین - واقعا" جالب

 

کافه زیر آ اس پ

 

خونه دوجه اینا

 

پالادیوم

 

آترین جون و ایمان جون

 

تاج محل با مانی اینا

 

سر آصف - رستوران ..... با شروین جون و مهشید جان

استیل پای آترین در هنگام عکس قابل تامل است. :-)

 

شام آقا پسره رو ببین

 

کیس مس تیری :-)

 

ایشالله دامادیت پسرم

 

مهمونی عمو محمد و دوجه - آترین ترکوندیا

 

آترین دی جی

 

دانژه و سفارش کیک تولد

 

تولد تارا جون

 

مهمونی عمو رضا - آترین یه بند دست آرنیکا رو میگرفت و میرقصید.

 

دکوریشن بای مامی هلیا فور آتین"ز بیرتسدی - مرسی مامان هلیای خوشگل

 

تولدت مبارک - جون و عشق بابا ددی

 

گیفت واسه مهمونا

 

کیک تولد - مرسی یگانه جون

 

اینم بچگیای بابا ددی

پسندها (2)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آترین می باشد