سلامی گرم به وسعت پاکی کودکان - مورخ 26 خردادماه 1394

با سلام،

سه ماهی میشه که امروز و فردا کردم تا بالاخره شروع کردم مثل همه کارهای عقب افتاده.

اول با یه عکس از ساخت و ساز آترین جون شروع میکنیم تا من آپلود کردن رو یادم بیاد :-)

 

خوب یادم اومد. حالا گازش رو میگیریم.

عید امسال رفتیم ایتالیا. آترین در ونیز

 

هتل موقع صبحانه

 

منظره

 

به سوی جزیره مورانو

 

دکتر شریعتی در حال تفکر

 

شیشه های رنگی مورانو - ساخت دست

 

آترین خسته و همراه -

لاو یو و دوست دارم که همیشه همراهیمون کردی ازت ممنونم پسرم

 

حالا بابا و مامان خسته رو صندلی آترین در حال بازی با پرنده ها

 

فلورانس بارونی ولی زیبا

 

تو رو خدا طرز چتر دستش گرفتنتو ببین. همه مردم براشون جالب بود.

 

مسابقه بدیم تا دمه اتاق آترین جون؟

 

عکس پرنده ها با آترین :-)

 

لاو یو هانی بانی

 

خاله پینوکیوی راستگو

 

آترین عشقم با پینوکیو

 

مجسمه مایکل آنجلیناجولی :-)

 

راست میگن برج پیزا کجه ها

 

آترین جون دیدم خطرناکه بابا و مامان هلیا دوتایی زور زدیم و یکم صافش کردیم. :-)

 

آترین با پیشی در رم. حیاط پشت هتل

 

رستوران پشت هتل

 

بابا ددی بدون پیشی جلوی کلیسای واتیکان

 

واتیکان. خدا خیرش بده کسی که عکس سلفی رو کشف کرد. آخه مگه کسی از ما عکس میگیره.

آخه یکی بیاد از من عکس بگیره.:-)))

 

مدرسه آتن. اون خوشتیپه و باهوشه باباددیه.

آترین: نه آترینه. نه منم.....

 

اینجا نمازخونه سیستانا بود و عکس ممنوع. منم از زیر، عکس سقف رو یواشکی گرفتم.

اون وسط میکل آجلیناجولی خدا و آدم رو نقاشی کرده که خدا دستش رو به سمت آدم دراز کرده.

البته آترین جون بعدا میگی عکس خوبش تو اینترنت هست. بابام بیکار بوده. لذت کار خلاف :-)

 

بازم سلفی کلیسای واتیکان با من :-)

 

شب روم.

 

یادته بابا جون؟

 

وای آترین جون عالی بود دوچرخه سواری. یادته بابا؟

 

شهر قدیمی. البته سلفیش با باباددی. :-)

 

ساز ایتالیایی مثل سنتور

 

شهر قدیمی نزدیک کلسئوم.

 

حالا عکس سلفی باباددی و کلسئوم با "آترین"

 

ای سزاررررررر

 

میدونی بیاد موندنی

 

شهر آوستیا نزدیک به فرودگاه روم. حتما برو عزیز دلم.

 

آلمان مونشن گلادباخ - رایت زادگاه پدرت.

 

ماشین مامان شه. یادته عاشق این بودی سوارش بشی. فکر میکردی اسباب بازیه؟

 

خوشگل بلا

 

شبی با فامیل تو رستوران ترکه. مامان هلیا یادته ماشین رو کجا پارک کردیم؟

یادته سال قبلش با محمد اینا مجله اینداختیم همونجا که پارک کردیم؟

فرداش چقدر ترسیدیم؟ محمد رو بردی تو اتاق :-))))

آترین جون از مامانت بپرس چی شد!!!

 

دوسلدورف زیبا

 

هاین من  با آقایان

 

برگشت به سوی وطن. فرودگاه کلن

 

راه پله های خونه و دلبری آترین.

 

پالادیوم و خریدهای سبزیجاتی مامان هلیا. :-)))

 

بریم پالادیوم؟؟؟؟

 

کارتونش یادته بابا؟

 

دانشگاه الزهرا.

 

بابالی و نوه ها

 

تولد مامی هلیا. رستوران مانسون. سوپرایز

خودم از خودم خوشم اومد دیدیم بخام بپیچونم استادم.

 

بازم مانسون. بازم مانسون. بازم مانسون تا اینکه شدیم نقره ای. :-)

 

مش بابا ددی. "ترک نخوری بابک جان" :-)))))

 

معصوم و دوست داشتنی

 

نقاش زبردست. بعد میکلانژ معروف میشه.!؟!

 

دماوند زیبا، گرم و دوست داشتنی.

 

ایزدشهر شمال.

 

قهرمان پرش از تاب.

 

فندوق باباددی.

 

شمالی پر هزینه :-)

 

امیر آقا مومنی نه اون یکی که فشن میزنه.

 

دیم دیری دیدیم دیم. رستوران دیم.

 

بازم شمال و ایزدشهر. لئوناردو آلپوچینو ی منی. :-)

 

دوستان و پارک جنگلی نور

 

جاده هراز

 

مرسی آترین که اومدی با متین عزیز به رستوران مرسی. :-)

 

متین در مکزیک

 

هتل مشیر یزد. اسم اون کوچولوه ابوالفضله.. آخی خیلی جالب بود. 25 سالشه.

 

مدرسه ایتالیاییای آترین جون. مامانم گفته رو آسفالت ندووم. :-) با اون مامانت. :-)

 

ایشالله خوشبختی و دامادیت پسرم.

 

عروسی درناز - باغ کریمی

 

آترین و عمو فرید.

 

آخی یادته آخر عروسی رفتیم عکس خانوادگی بگیریم و موزیک تموم شد چقدر غصه خوردی؟

 

من و عمو هانی به سوی گیلان و مناقصه :-(

 

پاساژ کیمیا - پارک مهر رو مهشید جون

 

طالقان با خانواده محترم سپانلو

 

لواسون با مانی و آترین

 

دماوند با دوستان خوب و عزیز

 

هنر نزد بابا ددی هست و بس

 

دیژون پالادیوم با تارا جون

 

جشن پایانی مهد آترین

 

آب بازی تو بالکن

 

کافه رئیس. قهوه درست کن واسه بزرگتراست و ویلیام گفتی. :-)

 

مدرسه باباددی و قدیما.

 

باباددی و عمو هانی و قدیما