11 خردادماه 1395

سلامی دوباره و گرم به همه

چقدر زود دیر میشه. آترین بابا ددی خیلی زود داره بزرگ میشه . هر روز بیشتر خوشحالم از بودنش.

 

آترین و آرنیکای کوچولو که دیگه خانوم شده

 

آترین و رایان و ایمان

 

جون بابا ددی

 

رفتیم با هم کالواش :-)

 

آترین رای داد به لیست امید

 

رستوران بوکا و نقاشی های آترین به دیوار رستوران

 

آترین و لیام

 

آترین و الیزه

 

جشن  پایان سال 94 مدرسه ایتالییایی ییییییی .... چقدر سخته خوندن و نوشتنش :-)

آترین و مانوالا یا مانویلا یا مانویلا یا.....

آترین و آوا

 

جون بابا ددی

 

معرفی میکنم از سمت چپ:

بانو الیزه، سوفیا خانوم، حضرت عشق، رایان جی، سر دسته شیطونا ماهان :-)

 

بابالی و دایی امیر

بابا ددی خوشحال

 

ناهار پایانی شرکت بابا ددی

 

خانه هنرمندان

 

چهارشنبه سوری 1394 جاده چالوس

 

پیش به سوی آنتالیا

سر صبح پیتزا خوری در قرودگاه با جمع 30 نفری

 

برگشت به تهران و آترین زیبای من

ای جووونممممم

 

سفر به شمال از سمت جاده رشت و پیک نیک

چای لاهیجان

با جمع مهدی و هدی و دوستانشون

آترین و النا

شام آخر در جاده محمود آباد به سمت تهران. فسنجون بدون مرغ :-)

 

سیزده بدر در ولنجک منزل اقوام آقای طه نسب

هنرنمایی بابا ددی

 

بازم آترین و الیزه

 

رستوران مانسون

با هدی و حامد جون

 

منزل دایی امیر

 

فیلم مینیون ها در سینمایی در خیابان یخچال فکر کنم پارک آبی...

 

رستوران پیور و گیاهخواری - به به - اووومممم

 

تو خواب از خستگی از تخت افتاده بعدش همونجوری نشسته خوابیده :-)

 

رستوران آناندا و بازم گیاهخواری

 

تولد بابا مه مهربون تو شرکت

 

رستوران مانسون لانژ با کسری و آرزو جون

 

پارک نیاوران

 

هدیه روز پدر از طرف آترین جون و مامان هلیای مهربون

 

عزیزمی آترین جون

 

یاد ایام بخیر

 

آترین و لیام عمو

 

تولید الیزه جون

 

آترین و لیام و آی هشت :-)

 

عمو جون شیطون

 

بابا مه و نوه خوشگل

 

پل طبیعت با دوستان خوب

 

بابا ددی و عموها آلمان

 

فرهنگسرای نیاوران و هنر

آترین هی سوت میزد و میگفت بابا مااااه! بابا ببین مااااه! :-)

 

تولد بابالی در رستوران آناندا