دوم اردیبهشت 92
سلام آترین جونم،
الان تو محل کارم پشت میزم نشستم و خیلی دلم برات تنگ شده. اینقدر دلم برات تنگ شده که نمودنم چرا اشک تو جمع شده.
همیشه از خدا خواستم که جمع سه نفریمونو محافظت کنه. گرچه گاهی هم چشم و نظر هست.
عکسهای زیر کمی قدیمیه ولی مربوط به همین امساله. مثلا عکس زیر مربوط به رستوران سفیر تو چاده فشم:
یا عکس زیر مربوط به شیطونیات تومطب دکتر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی