۲۲ مرداد ۹۲
خوب میتونم بگم که این چند روز آتی حسابی حال کرد؛ چون هانا جونش پیششه
یکشنبه با هانا جون و آترین رفتیم رستوران پستو برج آفتاب و بعدش هم پاساژ البرز و بستنی خوردیم؛
دوشنبه هم با متین و گلناز جون و هانا رفتیم کیدز لند شهرک غرب و اونجا هم آترین همه کارهای خونه رو کرد: اول یه عالمه اتو کرد و بعد هم دستگش دستش کرد و بدو رفت ظرفها رو ریخت تو سینک و به شستن؛ بعدش هم غذا درست کرد و ... که منم در مقام مادر شوهر گفتم خوش به حال زنش که اینقدر پسرم خونه داره
خلاصه این که من اگر دختر داشتم معطل نمیکردم.
بعدش هم رفتیم خونه گلناز اینا و نهار خوردیم و آترین و متین رفتن تو ایوون آب بازی و بعدشم حموم و .... و حسابی حسابی کیف کردن به حدی که آترین از ساعت ۸ و نیم بیهوش شد تا ساعت ۱۱ امروز صبح
آترین و ایمان جون
اینم تو گرمای تابستون
آترین تو لابی خونه عمو محمد و دووجه :-)
کیدز لند نیاوران