۲۶مرداد ۹۲
سلا به همگی
۵شنبه مهمون داشتیم: خانواده خودمون؛ خانواده خاله ناهید و بهروز جون
جای همگی خیلی خوش گذشت و بچه ها حسابی بازی کردن و همه جا رو به هم ریختن؛ آترین هم که وسط بازیش تا صدار آهنگ میشنید؛ انگار که یه کار واجبی داره یهو میدوید و میومد وسط به رقصیدن و دست همه رو هم بلند میکرد که باهاشون برقصه
دیشب هم عمو محمد و عو هانی اینا اومدن خونمون؛ آترین هم که همش منتظر متین بود و تا متین از اومد تو دوید دم در و متین رو بغل و بوس کرد و خلاصه کلی با هم و با عمو محمد بازی کردن و رقصیدن و خوش گذروندن و آخرش هم متین خوابید و آترین هم همش میگفت متین خوااااااااامممممممم
اینهم گیتاریست معروف آترین نمکی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی