23 اردیبهشت 1392
توی هفته گذشته آترین دیگه خیلی چیزها میگه. مثلا" "شیر خام" ، "قل قل و آبیه و..." ، بهش میگم عشق بابا کیه میگه "آتشریینه" و خیلی کارهای بامزه.
چند روز پیش رفته تو اتاقش و پیداش نبود و منم داشتم کمدمو تمییز میکردم. صداش میومد ولی خودش نبود.
زیر کمد قایم شده بود.
4شنبه خونه مامان یاسمین جون دعوت بودیم 18-2-92
مانکن :-)
5شنبه تا شنبه 21-2-92 هم با دایی همایون رفتیم شمال (رویان)
آترین و مامانش ایزد شهر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی