آترینآترین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

آترین

۲۲ تیر ۹۲

1392/4/23 15:11
نویسنده : هلیا
1,837 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

این ۵شنبه ای که گذشت؛ عمو فرید و خانواده فرناز حون اینها خونه ما دعوت بودن؛ از کارهای آترین بگم که هر کاری دلش خواست کرد و حسابی آتیش سوزوند و اینقدر گیلاس خورد که هم لباسش لک شد؛ هم فرش خونمون؛ اینقدر به عمو فرید گفت این رو خوام اون رو خوام؛ اینقدر آهنگ جونی رو گذاشت و رقصید و سر میز شام هم بغل فرهاد جان نشسته بود و یک بند میگفت آقا آقا اون روو خوااااام؛ دیگه واسه ما آبرو نزاشت ::)

راستی دیروز پریروز جامدادی ای که مامان واسش از مکه آورده بود دستش بود؛ گفتم این رو کی واست خریده؛ گفت مامی مشته؛ باورم نمیشد که میفهمه و یادش مونده

دیشب هم موقع خواب؛ الکی ادای حرف زدن رو درمیاورد و بدون صدا حرف میزد و مثلا من رو سر کار گذاشته بود و کلی با هم خندیدیم

اتفاق ناراحت کننده این هفته اینه که بابا مریض شدن و مشکل پروستات پیدا کردن؛ به امید خدا که زودتر خوب بشن

آترین موسیخ سیخی

ماهان گل من؛ روزی که مامی مشته اینها از مکه اومده بودن

اوج سیخ سیخی بودن موهای آترین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نازنین
22 تیر 92 19:01
عزیزم امیدوارم بهت خوش گذشته باشه.
دوتا بوس از طرف منو نیکو به شما گل پسر خوشگل.



ممنون عزیزم خیلی لطف داری
از قول من نیکوی گل رو هم ببوس

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آترین می باشد