۱۶ تیر ۹۲
بهش میگم آترین؛ می می نی چی میخواست هی داد میزد؟ میگه بنی بنی بنیییییی (بستنی)
بعد میگم مامانش بهش چی میگه: میگه ماشین قان قان و یه عالمه حرفای دیگه(یعنی گفته که داد میزنی نمیتونی بستنی بخوری؛ برو با ماشینات بازی کن)
اینم آترین و رایان تو تولد سورپرایزی بابابابک؛ (هرچند که من اصلا خوشم نمیاد که آترین با آیپد بازی کنه ولی دیگه وقتی رایان هست نمیزاره اون بچه بشینه و بازی کنه به همین خاطر مجبوریم دیگه)
آترین خوابالو
پارک آب و آتش
آترین و آرنیکا که آترین صداش میکنه آنا
خونه عمو محمد اینا
جاهل آترین نمکی
بازم که ادای مامیت رو در آوردی که بچه جون
فوتبال ایران و کره جنوبی
رستوران بونو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی