۶ مرداد ۹۲

سلام

آترین جونم دیگه واقعا گل شده و هر چی بهش میگم متوجه میشه؛ براش توضیح میدم و قشنگ گوش میکنه

مثلا دیشب داشتم براش توضیح میدادم که بعضی شبا تو باید از من و بابابابک زودتر بخوابی و بعدش هم مامیایم پیشت و ... بعد هر چی بهش میگم باشه؟ جواب نمیده و هی حرف رو عوض میکرد و حرفای دیگه میزد. بعد بهش میگم آترین جون متوجه حرفای مامانی شدی؟ میگه آله(آره) یعنی من و بابک غش کرده بودیم از خنده

دیروز هم رفته بودیم خونه خاخال(خاله هاله) و از صبح که فهمیده راه میره تو خونه میگه میریم ماهانو(ماهان جون) میریم نانا میریم خاخال و اونجا هم خاله داشت چمدونش رو باز میکرد و خریداشون رو نشون میداد و میگفت این مال هاناست و ... آترین هم نشسته بود و نگاه میکرد؛ نوبت سوغاتی های خودش که شد؛ اینقدر ذوق کرد و خودش با خاله میگفت این آشرینهههههه :)

۵شنبه هم نهار من و آتی رفتیم خونه مامی مشته اینا که خاله هاله اینا رو ببینیم که از آنتالیا اومده بودن؛ از در رفتیم تو و ماهان رو که دید اینقدر خوشحالی کرد و یه بند راه میرفت و هی ماهان رو بوس میکرد

دیگه این که خیلی خوب صحبت میکنه و همه چی میگه و طوطی هم شده و هر چی ما میگیم اونم میگه از کلمات جدیدی که یاد گرفته آله(آره) هست

صبح هم خودش شماره یکی رو گرفته بود و پای تلفن قشنگ داشت صحبت میکرد و میگفت الووووو

خیلی جالبه که خودش به همه مردهای جوون میگه عمو و به آقاهای مسنتر میگه آقا

خلاصه این که خیلی بامزه شده و هرلحظه داره یک کار جدیدی میکنه امااااااااااااااااااااااااااااااااااااا واقعا سختی های خودش رو هم داره مثلا دیشب موقع خواب کاملا من و بابک رو اذیت کرد و تا ۲ نخوابید و .......؛ به هرحال خدا همه بچه ها رو حفظشون کنه که خیلی عزیزن

اینم آتی شیطون وبلا خونه عما (عمو محمد)

این آتی اخمالو هم تقدیم به رویای عزیزم که گفتی جذبش رو دوست داری

اینم آتی خوش اخلاق