من سرما خوردم :(((((
سلام به همگی
امروز 24 آبان 91 هست و آترین یه چند روزی میشه که سرما خورده
دیروز من خونه مامی مشته بودم و آترین رو صبح گذاشتم اونجا و با بابک رفتم پیش آقای اخویان واسه کارهای پایان نامه ام
بماند که تازگیها آترین اولش از من جدانمیشه و حسابی گریه میکنه
آخر شب هم که آقا مست کرده بود و هی از این سر خونه مامان اینا میرفت اون سر خونه و من و بابک هم به دنبالش که نیفته زمین :)))))))
حالا یه سری عکس از پارسال 24 آبان که عمو برنا و خاله سیلوانا یه عالمه ازم عکاسی کردند، دست گلشون درد نکنه:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی