آترینآترین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

آترین

امروز مورخ 27 بهمن ماه سال 1394

با سلام، پس از مدتها وقتی پیدا شد جهت بروز کردن سایت آترین   مدرسه ایتالیایی آترین و دوستش علیرضا بیطال زاده و تولد و کادوش یادی از قدیما عمو محمد و رامون جون آترین و آرایشگاه پیکنیک و در راه آبسرد آبسرد - آترین و لیام بدون شرح دماوند مامان هلیا و باباددی خانباجی :-) ..... پدر بزرگها بابا مه و باباددی مانسون دوستان خوب رستوران بانیان عشق وجود اتوبوس :-) خونه آرزه جون :-)) اصفهون باشگاه آرارات کدومش خوشتیپ تره؟! کر...
28 بهمن 1394

مورخ 18-08-1394

سلام امروز 18 آبانماه سال 1394 آترین دیگه داره بزرگ و بزرگ میشه. همین دیشب به من گفت: "بابا ددی ماکسیما از پرادو خفن تره" میگم خفن رو از کی یاد گرفتی میگه از هدی جون که حامد اینا رفتیم دماوند. خلاصه زمان زود میگذره و شیرینی های آترین هم عوض میشه...... حالا چندتا عکس رو مرور میکنیم.     شبی با رایان اینا در پالادیوم   یه عکس از مامان شه و بابا مه و عمانی در کانادا   رستوران تاج محل   آبسرد : آترین و لیام   در جستجوی خرید کادوی تولد آترین   باباددی در شیراز   بدون شرح   ...
18 آبان 1394

بدون عنوان

نهم شهریور ماه 1394 و داستانهای آترین   آترین و مامانش و مهشید مهربان   والیبال و درکه   خودم میخام دستم و بشورم !!!!!   پالادیوم   نفس کشیدن والدین به همراه دوستان خوب نوید و نگاه عزیز   بدون شرح   آترین تبلکی   آترین و لیام (پسر عموش)   عموشم روش :-)   خانباجی   دماوند با حامدین   لا لا لا لایی   تئاتر فرهنگسرای نیاوران   برج میلاد و رمضان   مامان هلیای مهربون   در راه طالقون &nbs...
9 شهريور 1394

سلامی گرم به وسعت پاکی کودکان - مورخ 26 خردادماه 1394

با سلام، سه ماهی میشه که امروز و فردا کردم تا بالاخره شروع کردم مثل همه کارهای عقب افتاده. اول با یه عکس از ساخت و ساز آترین جون شروع میکنیم تا من آپلود کردن رو یادم بیاد :-)   خوب یادم اومد. حالا گازش رو میگیریم. عید امسال رفتیم ایتالیا. آترین در ونیز   هتل موقع صبحانه   منظره   به سوی جزیره مورانو   دکتر شریعتی در حال تفکر   شیشه های رنگی مورانو - ساخت دست   آترین خسته و همراه - لاو یو و دوست دارم که همیشه همراهیمون کردی ازت ممنونم پسرم   حالا بابا و مامان خسته رو صندلی آترین در حال بازی با پرنده ها ...
26 خرداد 1394

قبل از عید 94 - مورخ 16-12-93

سلامی دوباره یکسری عکس قبل از عید 1394 آترین و پسرعموش لیام   باشگاه انقلاب جمعه صبح کافه رالف لورن   سه نوه پسری. پسر = پ سر   هانا دختر خاله هاله و آترین   مهندس هنرمند   آترین و مهد ایتالیایی ها   باباددی بازم چین - افتضاح بود.   آشپز ما خونه مامان شه و بابا مه   سوغاتی چین = قطار   خاله قزقزی   خوش تیپ بابا   آترین و لیام   خبر جالب اینکه آترین امسال تو تبلیغ روغن لادن بازی کرد و بابتش اولین حقوقش رو گرفت که حاصل دسترنج پسرم بود. ما ...
16 اسفند 1393

امروز مورخ 16-10-1393 بعد از مدتها

دیشب آترین جون گیر داده بود که یکی باهاش بازی کنه. خیلی جالب بود نشسته بود داشت کارتون نگاه میکرد و هر دو دقیقه یکبار یکدفعه گریه میکرد و میگفت: " یکی بیااااد با من باااازززییی ککککککننننهههه" بعد دوباره میخکوب کارتون میشد و ما یک دقیقه نفس میکشیدیم بعد دوباره جمله بالا رو مثل نوار تکرار میکرد. این کار رو بی اغراق 15 بار تکرار کرد. :-))))))) بعد که فهمید دارم ازش فیلم میگیرم شاکی شد موضوع جدی شد. دیگه دلم نیومد و رفتم باهاش لگو بازی کنم. لگوهاش ریز بودند و 12 رنگ مختلف، شروع کردیم با همدیگه جدا جدا شون کردیم به تفکیک رنگ. بعد  از یک ساعت کار جدا کردن رنگها برای اینکه همیشه هر رنگی جدا باشه لیوان پلاستیکی هاش و آو...
16 دی 1393

هفتم آبانماه سال1393

با سلام به همگی خیلی وقت بود که وقتی نبود که سایت آترین رو آپدیت کنم. :-) از تولد رایان شروع میکنم. آترین با ماهان جون بابالی جواد آترین، ماهان، رایان و ایمان تولد آرتین (نیتا و یوسف) تولد سه سالگی در سنت میشل فرشته چین تولد آترین خونه مامان شه و بابا مه ترکیه، کمر آنتالیا - اورنج کانتری هتل   تولد آرشان (بهارک و مهدی) دلم برای این عکس پارسال تنگ شده بود. فیفی آیلند - پوکت ...
7 آبان 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آترین می باشد