آترین

عکسهای آذر 92، خونه خانم حسن ولی   جزو افتخارات آترین اینه که یه روز رفته مهدکودک ایمان (در حد 10 دقیقه :)))))))))))) آترین در حال جین جین کردن آترین و متین آترین در حال بازی تخته با تدی یزد آذر 92 ...

شنبه بعد از تولد آترین مامان شه و بابا مه اومدن دنبال آتی و بردنش خونشون تا ما بتونیم خونمون رو مرتب و تمیز کنیم پسر خوش تیپ من خونه عمو هانی آترین که با عموش ست کرده باشگاه انقلاب با مینا جون و مامان فرشته آترین و آنا(آرنیکا) ...

سلام اینقدر از زمان و سایت آترین عقب افتادم که نمیدونم از کجا شروع کنم جاتون خالی توی هفته گذشته ما با هدی جون و عمو مهدی و مانی جون رفتیم تایلند که خیلی سفر خوب و به یاد موندنی ای بود و به همه ما خوش گذشت حالا عکسهای آترین رو از آبان 92 ادامه میدم(خیلی عقبم) آترین و کیانا جون آترین و دوستای شیطون و بلاش تولد 26 ماهگی آترین جون   عکسهای آذر 92 آترین خلاق من آترین رو بردیم که واکسن سرماخوردگی بزنه اول من و بابک زدیم نوبت آترین شد قشنگ آستینش رو زد بالا و واکسنش رو زد و بعدش هم گفت آقا مرسی یعنی آقاهه که آمپول میزد و ما مرده بودیم از خنده آترین در آرایشگاه که عین گل میشینه تا آقا امیر موهاش رو...

سلام به به چه برفی داره میاد از دیروز تا به حال ما که تو خونه زندانی شدیم و هیچ جا نمیتونیم بریم آترین هم میگه که مامان یادته(یادته رو جدید یاد گرفته) بالا کوه برف اومده بود یه ظرف هم از آشپزخونه برداشته و میگه میخوام پلو کباب درست کنم :) خوب امروز میخوا عکسهای تولد آترین رو که ما 14 آذر براش گرفتیم رو بزارم شب قبل از تولد آترین، در حال ماشین سواری و بنزین زدن دور تا دور خونه با بابالی جون این روز تولد، اینم آقای دوماد کیک تولد آتی کوچولو آترین جون در حال سوت زدن و رقص سر کیک این قیافه آترین جون آخر شب در حال جین جین(نقاشی) عکس دوستای آترین   ...

شمال آبان 92 حیابان بهار که برای تولد آترین میخواستیم شلوار بگیریم اینم توی یک مغازه از بس خوشمزه بازی درآورد و حرف زد که مغازه دارها عاشقش شده بودن این عکس مال روزیه که رفته بودیم برای تولد آترین آهنگ بگیریم اینم از دختربازیای پسرم ...

هاهاهاهاها اینم خل بازیهای ما لب دریا هنرنمایی آترین از تدی محبوبش ...

شمال آبان 92 هنرنمایی مامان هلیا اینم یه سگ وحشتناک که واسه خودش کنار ساحل راه میرفت و منو سکته میداد ...

آبان 92: جای همگی خالی شمال و این هم آترین که برای اولین بار دریا رو میفهمید ...

عکسهای آبان 92: یک پسر خوشمزه دایی امیر عشق آترین اینم پسری که زده یه عالمه چایی ریخته رو زمین بعدش هم میگه که خودم باید جارو کنم ...

با سلام، آترین دیگه خیلی خیلی با مزه شده. گاهی خیلی حیفم میاد که این شیرینیش به نهایتش رسیده. دیشب میگه با یه لحن خیلی با مزه: بابا دعوا نمیکنه، مامان دعوا میکنه: آآآترین چرا اینجا جین جین کردی؟؟   شب یلدا - یزد شمشک ...